به گزارش سلام بانو، شاید وقتی اسراییلیها داشتند ریزپرندهها و پهبادهایشان را به سمت صداوسیما میفرستادند تا قدرت رسانهای کشور را زیر سوال ببرند و فریاد حقیقت را خاموش کنند، فکرش را هم نمیکردند که سه زن ایرانی، آن هم در این شرایط بحرانی، تبدیل به یک ارتش قدرتمند رسانهای شوند.
ارتشی که با ترکیب هوشمندانه صدا و تصویر و مقاومت و همچنین هشیاریِ در لحظهشان، در استدیوهای خبر، برنامه کودک و رادیو، صدای تمام زنان جمهوری اسلامی ایران در برابر ادعاهای پوچ زن و زندگی و آزادی شدند.
زنانی که جهان را متحیر کردند
به گفته دانشمندان و متخصصان علوم اعصاب، بدن در شرایط غیرعادی مثل پرتاب اشیا، صداهای بلند و یا هر محرک خارجی، در طبیعیترین حالت با تکان خوردن، گریز از آن محل حادثه و فریاد زدن، از خودش دفاع میکند اما مغز پویای سه زن رسانهای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، حتی فیزیک طبیعی بدن انسان را به چالش انداخت و واکنششان توجه اذهان عمومی را برانگیخت.
حتی مرگ هم جلودارمان نیست
سحر امامی، مجری شبکه خبر، نه تنها هیچ یک از این واکنشهای تکانهای را نداشت بلکه بی آنکه از صندلیاش بلند شود و خودش را در برابر قدرت حمله اسراییلیها ضعیف و شکننده نشان دهد، با کنار هم قرار دادن هوشمندانه کلماتی که ناشی از قدرت توکل و ایمان و اعتقادش بود این تصویر را از زن محجبه، مسلمان و رسانهای جمهوری اسلامی ایران به جهان مخابره کرد که: «حتی مرگ و نگرانی برای حفظ جان هم نمیتواند ما را از راه و عهدی که در آن هستیم بازگردانَد.»
زنانی که از هیچ جنگی نمیترسند
اما این، همه قدرت ارتش رسانهای این سه زن نبود و در استودیویی دیگر از شبکه پویا، فاطمه امینی یا همان گلیِ دوست داشتنی بچههای ایران، در حالی که با بلند شدن صدای حمله، توجه بقیه به شرایط پیش آمده جلب شد، با خونسردی، مدیریت بحران کرد.
شاید اگر گلی در آن لحظه میترسید و فرار میکرد و یا حتی از ترس جانش جیغهای زنانه میکشید کسی او را برای این کارش ملامت نمیکرد. اما خانم امینی با خونسردی، بقیه مجریان را به آرامش دعوت کرد و تنها دو کلمه گفت: «ادامه، ادامه …» دو کلمهای که به تنهایی، و بدون هیچ پسوند یا پیشوندی، برای نشان دادن قدرت زن رسانهای ایران کافی بود.
یا حتی اگر وجیهه سادات حسینیان که داشت لابهلای تصنیفهای غیرت آور ایرانی، هموطنانمان را با اعلام حمله وحشیانه شنوندگان را هشیار نمیکرد تا شنوندگان رادیو هم متوجه این حمله وحشیانه شوند، اگر »شهادتمان مبارک» را نمیگفت کسی به او ایرادی نمیگرفت.
ستارههای درخشان جمهوری اسلامی ایران
در یکی از گفتوگوهایی که با یکی از زنان جنگ دیده از دوران دفاع مقدس داشتم، درباره قدرت این سه زن رسانهای نظرش را پرسیدم و اینکه آیا ما هم میتوانیم در شرایط جنگی، واکنشی مثل آنها داشته باشیم؟ جواب این بانو، دلگرم کننده بود:
«این سه زن، ذره کوچکی از انبوه مقاومت زنان دفاع مقدس بودند. آنها دنبالهای از ستارههایی هستند که در زمان جنگ تحمیلی، حتی مردانهتر از مردهایشان زیر بمبارانها جانانه ایستادند و زنانگیشان را به رخ همه قلدران و قداران دنیا کشیدند و درخشیدند.
من بازمانده زنانی هستم که با دست خودشان پدران و همسران و برادران و پسرانشان را راهی میدان جنگ میکردند. من از زنانی برایت میگویم که بالای بدنهای تکه تکه عزیزانشان به نشان پیروزی کل کشیدند. پس تعجب نکن که این سه زن، اینطور پای اعتقاداتشان ایستادند و ما هم بخشی از آنها و حرکتشان هستیم. در امتداد یک راه طولانی و پر پیچ و خم اما مقدس.»
یک ارتش رسانهای تمام عیار
وقتی فیلمها را مرور میکنم و به صدای خانم امامی و امینی و حسینیان میرسم، کلماتشان را سنجاق میکنم به قلمم. کلماتی که از دلهای استوارشان بلند شد و به زبانهایشان رسید تا جریانی از مقاومتی زنانه باشد در شاهرگهای زندگی.
نمیدانم شما که در حال خواندن این جملاتید چند بار این سه فیلم را جلوی چشمهایتان مرور کردهاید اما، این صداها، این ایستادن زنانه، این جا خالی نکردنی که میارزد به تمام قدرت پوشالی ابرقدرتهای جهان، هیچ وقت از یاد مردم دنیا نخواهد رفت، که روزی، دشمنی، به خاک وطنی زد، و سه زن، به تنهایی، در برابر جنایتهایش، یک ارتش رسانهای شدند
ثبت دیدگاه